حرفــــ دار

یادداشت‌های حرفـــ دار

در منطقه‌ای نزدیک به شهر محل تولد من، جایی وجود دارد که در آن بخشی از مردم بر اساس سنت‌های دوران خان‌ها و اشرافیت‌هایی که مربوط به آن دوران است، برای خود نسبت به بقیه ساکنان آن‌جا برتری قائل هستند. آن‌ها خود را «میر» می‌نامند و به بقیه‌ی افراد لقب «رعیت» می‌دهند. هرچند دوران خان و ارباب‌ها سال‌های سال است که تمام شده ولی ذهن و خیال فرزندان و بازماندگان آن‌ها هنوز طبق قواعد قبلی کار می‌کند.

باری در یکی از کلاس‌های دبستان معلم از یکی از بچه‌ها در مورد وضع خانواده‌اش پرسید و گفت که آیا شما «میر» هستید؟ پسرک با تبختری کودکانه و لابد به تقلید بزرگ‌ترهای خودش گفت که بله و جملاتی دیگر هم گفت. من درنگ نکردم و از معلم فرصت خواستم و گفتم: اگر این‌ها «میر» هستند، ما «امیر» هستیم. و با این جمله به نام کوچکم اشاره کردم. در تمام دوران مدرسه -پیش و پس از این واقعه- به ندرت به سخن معلمان آن هم با صراحت اعتراض می‌کردم و نمی‌دانم در آن لحظه چه نیرویی مرا به گفتن این جمله واداشت اما شاید این دو مورد از دلایل آن کار بود:

- با اشاره به اسمم می خواستم بگویم که این القاب و عبارات همه اعتباری است. حتی کودکی چون من نیز می‌تواند بدون این که کار مهمی انجام داده باشد، چنین لقب باشکوهی داشته باشد. چنین چیزهایی ارزشی ندارد و «تلک امة قد خلت، لها ما کسبت و لکم ما کسبتم».

- من در برابر نام و لقبی که آن‌ها به گروه خود می‌دادند، به نام کوچکم اشاره کردم که فقط مال من بود و میراثی مشترک میان خانواده‌ام نبود. شاید می‌خواستم بگویم که: من شرف و فخر خویش و آل و تبارم / گر دگری را شرف به ایل و تبار است.


راست می‌گویند که: «حرف قرص از بچه پرس!»

  • حرف دار

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی